روزهایی که با تو نبودم زندگی من حساب نمیشه چه زود در بهشت رفتم موندم و
هستم و خواهم بود تو منو وارد بهشت کردی روزهایی که با تو نبودم زندگی من
حساب نمیشه لحظه ها و ساعتها و حتی ثانیه ها بدون تو هدر نمیره حتی در خواب
هم تو رو می بینم من خیلی خوشبختم که تو در زمان من خلق شدی قبل از اینکه
با تو آشنا بشم همیشه در رویایم تو رو می دیدم تا اینکه یک روز دیدم داری
از اونطرف خیابون میری فوری دویدم به تو نزدیک شدم نگاهی به تو کردم گفتم
آقا امروز چقدر قشنگه تو هم چه خوب نگاهم کردی قدمهایم با تو یکی شد و قلبم
تند تند می زد و از اون لحظه تاکنون انگار تو بهشت هستم با اینکه سالهاست
از زمان آشنایی با تو میگذره ولی هنوز هم هر لحظه اش داغتر و داغتر میشم...