مامان بابا ما خوابیدیم شما بیدارین؟ خوب عشقش هست اول ها فکر می کردم جون مامان غذا درست می کنه از ما بچه ها مراقبت می کنه مامان برای بابا خیلی عزیزه تو نگو ماجرا یه چیز دیگه هست اخه شب که می شد بابا می گفت من هم بلوغ شدم و کم کم فهمیدم چرا بابام مامان منو خیلی دوست داره سرتون رو بزارین زیر لحاف تا صبح بیرون نیارید بگیرید بخوابید خوب دیگه مامان هم می گفت از زیر لحاف ستاره ها را نگاه کنید اینجوری ما زود خوابمان می برد اما بابا مامان سرشون زیر لحاف نبود خوب عشقش هست اول ها فکر می کردم جون مامان غذا درست می کنه از ما بچه ها مراقبت می کنه مامان برای بابا خیلی عزیزه تو نگو ماجرا یه چیز دیگه هست اخه شب که می شد بابا می گفت من هم بلوغ شدم و کم کم فهمیدم چرا بابام مامان منو خیلی دوست داره سرتون رو بزارین ریز لحاف تا صبح بیرون نیارید خوب دیگه مامان هم می گفت از زیر لحاف ستاره ها را نگاه کنید اینجوری ما زود خوابمان می برد اما بابا مامان سرشون زیر لحاف نبود