دیروز از کنار رودخانه ای می گذشتم ...................................................................................دیدم یک نفر در کنار رودخانه ایستاده و نانی هم در دست داشت ان نان را ریز ریز می کرد و به درون رودخانه می انداخت ماهی های رودخانه هم بسیار زیاد بودند و به تکه نان های ریخته شده حمله می کردند و در کمتر از یک دقیقه همه نانها را می خوردند ماهی ها هم درشت بودند هم ریز.