آنهایی که رانندگی می کردند برایمان که دوچرخه سواری میکردیم بوق میزدند ما 11 نفر بودیم که تصمیم گرفته بودیم در ماه رمضان به رامسر برویم ان هم با دوچرخه 11 نفر در نوجوانی و نزدیک جوانی رفته بودیم رامسر اویل سن 18 سالگی ما بود
بعضی ها هم 17 سال و بعضی ها 19 یا حتی 20 ساله هم بودیم تابستان بود و
هوا هم بسیار گرم مدارس هم تعطیل بود تصمیم گرفتیم با دوچرخه از شهر تهران
تا رامسر رکاب بزنیم هر کسی با دوچرخه خودش مال من دوچرخه معمولی بود و چند
نفری هم دوچرخه کورسی داشتند الان از ان دوچرخه های لاغر کرسی
کمتر میبینم رفتیم تا دریای رامسر شبها را انجا در کنار ساحل می
خوابیدیم یادش بخیر پشه ها چه نیشی می زدند چون در armin3d com فضای باز بدوم
ن پشه دان خوابیده بودیم ان هم روی شن و دریا هم جلوی ما بود هر
کسی که چاقتر بود پایش را بر روی لاغر می انداخت تا هم گرممان بشه
شبها نصف شب کمی سرد می شد و هم اینکه پشه ها چاقها را
بخورد به خاطر همین چاقها از این وضعیت راضی نبودند به هر پس
لز 3 روز و 3 شب ترگشتیم تهران ولی خاطره خوبی بود.