ابرها ببارید کچایی ابر سیاه من خدایا کی تمام میشه صرم درد می کنه از اندوه غمها همه با هم هستند سرشونو
میزارن بر بالین دوششون اما من غمگینم و غصه می خورم من پر از غصه ام باید
تا اخر عمرم انتظار بکشم تا یه روز بمیرم و به تو برسم یادت میاد انروز از
جنگل می گذشتیم؟ با هم قدم میزدیم می پریدیم می خندیدیم حتی بر روی تنه
درختی یادگاری نوشتیم اما الان ما با هم نیستیم بی تو من چی کنم؟ دلم تک و
تنهاست و تو دیگر نیستی تو از این دنیا رفتی و به قصه ها پیوستی اکنون من
در این سن جوانی تا اخرین روز زندگی ام باید بگریم تا به تو برسم با من
ببین اندوه و غم جدایی از تو چه ها کرد تو نمی دانی من بی تو چقدر سختی می
کشم نمی دانی لب های من بوسه هایی که با هم می دادیم armin3d com هنوز
هم تو رو می خواد نفرین بر این زندگی نفرین بر هر چی جدایی....