در حمام عمومی قدیمی میشد دید یادم میاد بچه که بودم مادرم که الان زنده نیست منو می برد حمام توی تشت لکن می نستک و با لیف و ثابون پر کف منو می شست اب هم معمولا سرد بود و هم لذت می بردم هم نمی بردم جون کف صابون از حمام های قدیمی عمومی خیلی خوشم میومد بعضی وقتها می رفت داخل جشم تا اینکه یک روز دایی ادمد خانه ما و گفت بیا با هم بریم شهر حمام من و دایی با هم رفتیم لباسهایمان را در اوردیم داخل کمد شماره دار گذاشتیم و بعدش وارد شدیم دیدم اوها این همه ادم همه از جنس مرد سبیل کلفت معمولی لاعر جاق سن بالا ,شکم جلو آمده و سن پایین توی حمام هستند و در هر گوشه ای یک نفر هم هست که اینها را مانند مادرم می شورد اما خیلی در کارشان وارد بودند دایی مرا نیز شست و خلاصه بعد از شستشو و اب کشی در سلول های انفرادی می امدیم که لباس بپوشیم بعدها که سنم بالاتر شد و 13 سالم شد خودم به تنهایی به حمام های گوناگون armin3d.com عمومی می رفتم چقدر ان خاطرات یاداوری ان لذت بخشه.