می گفت وقتی بچه بودم اخساس می کردم با بقیه فرق دارم فقط یکی دیگر از هم کلاسی هایش هم مثل خودش بود اما اون یک فرقی داشت که حداقل می دانست با اینکه ظاهرش مرد هست ولی دوست داشت زن باشد اما برای این یکی نه زن نه مرد نه هیجکدام از اینها کاملا مجهول اسرار اذل را نه تو دانی نه من حل این معما نه تو دانی نه من به هر حال یزرگتر که شد کم کم از بقیه فاصله می گرفت و در میان ادم ها ظاهر نمی شد چون اصلا نمی دانست کیست......