زندگی قبل از ازدواج و پس از ازدواج ممکن است یکی همجنس باز باشد و ان یکی از دل ان هم که خبر ندارد این راز انها را ازار می دهد .قبل از ازدواج تقریبا همه آدمها چشم و گوش بسته هستند و منتظر یک آدم خوبی هستند برای ازدواج اگر دختر هست به دنبال شوهر و اگر پسر هست به دنبال یک دختر خوب هست. بنابراین بدون اینکه بدانند قدم در دنیای زندگی پس از مجردی می گذارند خوب حق هم دارند نه با پسری دوست شدند نه پسری با دختری و چون قبل از ازدواج 3کس هم نمیشود کرد پس نمی دانند چیست بنابراین وارد دنیایی ناشناخته می شوند.اما در اینجا پس از ازدواج شاید چند روز اول خوب باشد اما پس از ان تازه می فهمند ای بابا این همان کسی نیست که دنبالش بودند 90 درصد خواسته ادمها برای طلاق گرفتن 3کس هست چون انها قبل از ازدواج مقدار دارایی شوهر و همسرشان را می دانند اخلاقش را می دانند اما 3ک3 که از همه مهمتر است نمی دانند نه بوسی هست نه عشقی نه نوازشی و سرد نا امید ادامه می دهند وخیلی زود هم صاحب اولین فرزند می شوند اینجا مسله فرق می کنه چون پای یک بچه درمیان هست یکسال به خاطر بچه تخمل می کنند اما دیگر طاقت ندارند اصلا همه درها بسته شده و وجود بچه هم نموانست گرمی بدهد بنابراین طلاق می گیرند بعضی ها حتی مهریه خودشان را هم نمی گیرند و می گویند جانم ازاد راحت بشوم و اگر در اینجا یکنفر هنوز به ان یکی علاقمند باشد به او مدتی سخت میگذرد اما ان یکی می رود دنبال زندگی جدید یا دوباره ازدواج می کند یا همانطور تا اخر عمر زندگی می کند نظر شما چیه؟